برخی هرگز نیاز به بازاریابی شخصی را حس نمی‌کنند. آن‌ها در شغل خود تلاش زیادی می‌کنند و هر از گاهی ارتقای شغلی می‌یابند، اما دنیا تغییر کرده است. کارمند دهه پنجاه و شصت بیشتر وقت کاری خود را با یک یا دو شرکت صرف می‌کرد. او تحصیلات خود را به پایان رسانده بود و خدمت هم رفته بود. سپس به شرکتی محلق شده بود و با تلاش زیاد توانسته بود درجات خوبی در کار خود به دست آورد. مردم هم برای شناخت او کافی بود عنوانش را بدانند.

این الگو در غرب به تدریج در دهه هفتاد از بین رفت؛ چراکه رکود اقتصادی موجب افزایش نرخ بیکاری شد. از دهه هشتاد به بعد با ظهور فناوری، نیاز به تعداد زیاد مدیران میانی از بین رفت. از اوایل دهه نود، در شرق اروپا و همچنین آسیای شرقی روندی مشابه رخ داد. اکنون در ژاپن و کره جنوبی، فرزندان همین کارمندان دائما در حال تغییر شغل هستند. بسیاری از آن‌ها وابسته به هیچ سازمان یا دولتی نیستند و برای خودشان کسب و کاری راه انداخته‌اند.

تغییر بزرگ دیگر در افزایش چشمگیر نیروی کاری خانم می‌باشد. در برخی از کشورها از جمله انگلستان، زنان بیشتری هر سال جذب بازار کار پزشکی و حقوق می‌شوند. در اروپای غربی، زنان درصد کم اما رو به افزایشی از اعضای هیات مدیره شرکت‌های بزرگ را در اختیار دارند.

سوال اینجاست که دقیقا به چه دلیل باید برای خودمان یک برند شخصی درست کنیم؟

 

انعطاف پذیری بیشتری به کار خود وارد کنید

بیشتر ما سال‌های اولیه زندگی خود را طی یک سلسله مراتب طی می‌کنیم، پیش از دبستان در آغوش خانواده، سپس مدرسه و تحصیل، بعد دانشگاه و ادامه تحصیل و در نهایت پیدا کردن اولین شغل، برخی از کارفرمایان آموزش‌های بسیار خوبی به ما می‌دهند و در نتیجه ما ترجبه‌های خوبی کسب می‌کنیم. اما هرچه سازمانی، کوچکتر و یک‌دست‌تر باشد، احتمال حفظ شما در طولانی مدت کاهش می‌یابد. در نتیجه نسبت به والدین خود بیشتر شغل عوض می‌کنید، بهتر است به جای نگرانی در مورد سلسله مراتب تکراری و  سیاسی‌کاری‌های داخل سازمانی، برای خودتان یک ردپای قوی بسازید. در این صورت اگر کسی شما را اخراج کند، فرد دیگری شما را استخدام می‌کند، قابل استخدام بودن به مراتب مهم‌تر از استخدام شدن است.

اکنون با توجه به گسترش ارتباطات تلفن همراه و پهنای باند، در یک بازار جهانی ایستاده‌ایم. در زمینه‌هایی که نیاز به ارتباط رو در رو نیست، تقریبا می‌توان با هر کسی در هر نقطه‌ای از جهان ارتباط کاری داشت. علاوه بر این مرز بین استخدام و خوداستخدامی بسیار ظریف شده است. افراد بیشتری بین این دو عرصه در حال رفت و آمد هستند. آنها در شرکتی آموزش می‌بینند، به شرکتی دیگر ملحق می‌شوند، شغل خود را از دست می‌دهند و سپس به بخش دیگری می‌روند یا در نهایت برای خود کسب و کاری راه می‌اندازند. آن‌ها در طول روز وقت برای مطالعه یا بچه دار شدن و پرورش فرزند هم دارند. آن‌ها به کشور دیگری می‌روند و کار دیگری آغاز می‌کنند. تمامی این تغییرات رخ می‌دهند و در این میان آنچه حایز اهمیت است، دیده شدن و جذب افرادیست که به خدمات ما نیاز دارند. با رشد روزافزون اینترنت به ویژه رسانه‌های اجتماعی، روش‌های دیده شدن و در نظر ماندن متنوع‌تر شده‌‎اند.

حالا می‌توانی به جای دنبال کردن یک شغل سنتی، کاری بر اساس استعدادها و علایق داشته باشی. وقتی سلسله مرابت کمتری وجود داشته باشد، می‌توانی آزادانه‌تر حرکت کنی و مسیر ویژه خودت را بسازی. یک متخصص فناوری اطلاعات ممکن است بسته نرم افزاری مشابهی را برای سازمان‌های مختلف بومی سازی کند. یک مدیر منابع انسانی می‌تواند به چندین شرکت در زمینه بازسازی منابع انسانی کمک کند. یک مدیر اجرایی می‌تواند شرکت‌های متعددی را در یک زمینه کاری یا زمینه‌های کاری مشابه مدیریت کند.

بهتر است به جای آن که به عنوانِ شغلی فعلی خود تکیه کنید، پیامی ساده منتقل کنید و در آن بگویید که به واقع چه کسی هستید. چه کاری را به چه روشی انجام می‌دهید و برای پیشرفت خود چه برنامه‌هایی دارید. این پیام در همه موارد کارایی دارد. چه ارتباطات رو در رویی داشته باشید، چه پروفایل کاری خود را در وبسایت‌هایی مانند گوگل یا لینکدین گذاشته باشید.

 

به دستاوردهای شغلی خود بیافزایید

امروزه وفاداری، اهمیت خود را تا حدود زیادی از دست داده است. کارفرمای شما، مادر یا پدر شما نیست که در شرایط بد و خوب روزگار، هموایتان را داشته باشد. وفاداری شما نیز به ندرت با امنیت شغلی پاسخ داده می‌شود. حتی شرکت‌های نام آشنا و موفق نیز کارمندان پرسابقه و پیشکسوت خود را به راحتی اخراج می‌کنند. آن‌ها صرف نظر از سوابق یا عنوان کارمندشان برای عملکرد و کارایی او پول می‌دهند. اگر برای خودت یک برند شخصی مثبت ساخته باشید، کارفرما با شما خوش رفتار خواهد بود و دوست دارد شما را بیشتر نزد خود نگه دارد. به این ترتیب این تو هستی که انتخاب می‌کند تا چه زمانی در آنجا بمانی و در صورتی که موسسه دیگری به شما نیاز داشت، شرکت فعلی را ترک کنید.

در حالی که وفاداری هر روز کمرنگ‌تر می‌شود، تعهد به انجام درست وظیفه اهمیت زیادی دارد. اگر در استخدام جایی هستید، بهترین شیوه برای حفظ شغل، این است که خدمات دسته اولی را ارائه بدهید. حتی اگر برای خود کسب و کاری راه انداخته باشید نیز این موضوع  بسیار مهم است. کافیست مردم شما را به عنوان فروشنده یا تولیدکننده‌ای با کیفیت و ممتاز بشناسند، آن وقت هرگز شما را ترک نمی‌کنند.

 

شغلی چند فعالیته بسازید

روش دیگر برای پیشرفت کاری است که شغل‌هایی چندگانه داشته باشید. این امر در هنر و رسانه عادی است. لئوناردو داوینچی، نقاشی را با طراحی هواپیما و تانک ترکیب کرد. بسیاری از ورزشکاران و کمدین‌ها، کتاب می‌نویسند. بسیاری از ستاره‌های سینما در تبلیغات بازرگانی شرکت می‌کنند. رویکرد چند فعالیتی در بخش‌های دیگر نیز ورود کرده است. برخی از مشاوران مدیریت در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند. ما سرمایه‌اری موفق می‌شناسیم که مدیرعامل یک شرکت و همزمان عکاسی حرفه‌ای است.

برخی افراد به دنبال خودکفایی هستند و سبک زندگی انعطاف پذیر را دوست دارند. دیگران همانطور که به دنبال شغل می‌گردند، روی چندین پروژه نیز کار می‌کنند. فناوری باعث شده داشتن شغل‌های چند گانه سهل‌تر شود. به جای اینکه هر روز در همان دفتر همیشگی حاضر باشید، می‌توانید از تلفن همراه و پهنای باند اینترنت بهره‌گیری کرده و پول خوبی در آورید.

زنان قرن‌ها است که شغل‌های چندگانه را دنبال می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند در نقش مادر هم به تربیت فرزند بپردازند و هم به طور پاره وقت کار کنند. برای برخی این کار درآمد خوبی دارد. برای مثال پتی هوگز در سن 33 سالگی مدیرعامل کوکاکولای انگلستان و ایرلند بود او دوسال بعد استعفا داد و از آن زمان مدیر غیراجرایی موسساتی چون بادی شاپ، وودافن، رویترز، گپ، بانک اسکاندیناویسکا و رویال بانک اسکاتلند بوده است.

یکی از بهترین مدیران غیراجرایی که دارای شغلی چندگانه است، آلن لایتون است. او از زمان مدیریت موفق آسدا همراه با آرچی نورمن، مدیرعامل یا مدیرغیراجرایی شرکت‌های زیادی چون رویال میل، لست مینت دات کام، دایسون و سلفریجز بوده است.

برخی شرکت‌ها ترجیح می‌دهند مدیران غیراجرایی داشته باشند که در زمینه مربوطه، تمام وقت کار کند. برای مثال، کسی که در خرده فروشی کار می‌کند می‌تواند عضو هیات مدیره بانکی باشد که می‌خواهد اصول خرده فروشی را برای شبکه شعبه‌ای خود توسعه دهد.

 

از شبکه خود استفاده بهتری ببرید

شبکه شما منبع مهمی از فرصت‌های جدید است. هرچه سن شما بیشتر باشد، احتمال یافتن شغل بعدی از طریق تماس‌های شخصی بیشتر از استخدام شرکت است. این حتی در بخش‌های تخصصی مانند مالی و حسابداری نیز صادق است. در انگلستان، مطالعه حسابداران دارای پروانه نشان داده که بیست درصد از حسابداران تا سن 35 ساگلی شغل خود را از شبکه‌ها یافته‌اند و هشتاد درصد به صورت شرکتی کار پیدا کرده‌اند. این رقم در سنین 35 تا 50 سال به 50/50 می‌رسد. در سنین بالاتر از پنجاه سال، کاریابی شبکه‌ای شامل هشتاد درصد می‌شود.

حتی اگر اکنون مشغول به کار هستید، ارتباط با شبکه خودتان ارزشمند است چراکه شما را از فرصت‌های جدیدی که ممکن است برایتان جذاب باشد آگاه می‌کند.

تمرکز بر سازمانی که شما را استخدام کرده و نادیده گرفتن دیگر ارتباطات راحت است اما شما را از برقراری ارتباط‌های جدید باز می‌دارد. در این صورت اگر به هر دلیلی کارفرمای فعلی را کنار بگذارید باید تلاش زیادی کنید تا دوباره با افراد مرتبط شوید. در ضمن ممکن است وقتی پس از سال‌ها سکوت و بی‌خبری به سراغ آن‌ها بروید، برایتان کلاس بگذارند!

اما اگر از شبکه‌های اجتماعی چون لینکدین و اینستاگرام که اتفاقا رایگان هم هستند، استفاده کنید، وضعیت به گونه‌ای دیگر خواهد بود. فیسبوک نیز از طریق اپلیکیشن‌هایی مثل برنچ‌آوت شروع به حمایت از شبکه‌سازی تخصصی کرده است. این ابزار شما را قادر می‌کند که به طور مداوم خودتان را عرضه کنید. این همان کاری است که کارآفرینان و افراد خویش فرما نیز انجام می‌دهند.