ماکس وبر اندیشمند بزرگ قرن 19 آلمانی در کتاب مشهور خود «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» بحث مفصلی درباره اینکه چگونه سرمایه‌داری در غرب شکل گرفت مطرح می‌کند؟ او می‌گوید تمایل به کسب ثروت در تمام افراد بشر از ابتدا تاکنون وجود داشته است بنابراین سرمایه داری در معنای عام آن با چیزی که به عنوان سرمایه داری در غرب به وجود آمد بسیار متفاوت است. وبر بر این باور بود که سرمایه داری در چین و هند و بابل و عهد باستان و قرون وسطی وجود داشت و اینگونه نبوده است که در اعصار ماقبل سرمایه‌داری «غریزه مال اندوزی» هنوز ناشناخته یا رشد نیافته بوده است یا برخلاف پندار برخی رمانتیست‌ها، «عطش طلا» در گذشته یا امروز در خارج از محافل سرمایه‌داری بورژوایی کمتر از حریم داخلی این محافل بوده است.

خیر تفاوت میان روح سرمایه داری و روح ما قبل سرمایه داری در این نکته نیست. آزمندی ماندارین چینی، اشرافیت روم قدیم و دهقان جدید دست کمی از آزمندی هیچ انسان دیگری نداشته است. اختلاف در میزان رشد غریزه مال جویی نیست زیرا عطش طلا به قدمت تاریخ شناخته شده بشری است. در همه اعصار تاریخ حرص زراندوزی سیری ناپذیر و بی اعتنا به کلیه موازین اخلاقی هرگاه که امکان داشته سربرآورده است. در واقع هدف سرمایه‌داری کسب پول برای ادامه یک زندگی راحت در آینده نبوده است بلکه سرمایه‌داری یک سازمان مدیریت عقلانی و حقوقی برای سرمایه است که با هدف کسب ثروت از پول و نه صرفا توجه به مادی‌گرایی است. وبر در کتاب خود نکات جالبی از بنیامین فرانکلین مطرح می‌کند که به قول وبر روح سرمایه‌داری را می‌توان از کلام فرانکلین دریافت کرد.

اگر امروز می‌توانی 100 هزار تومان دربیاوری اما با تن‌آسایی کاری که امروز می‌توانی انجام دهی را به فردا موکول می‌کنی در واقع از 100 هزار تومانی که شاید بتوان فردا از آن 200 هزار تومان کسب کرد چشم پوشیدی! بیان فرانکلین اشاره به همین موضوعات و روش‌هایی برای کسب بیشتر ثروت است.

 

آشنایی با بنجامین فرانکلین؛ از بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا

برخلاف باور عمومی که بنجامین فرانکلین را تنها یکی از امضاکنندگان اعلامیه استقلال آمریکا می‌دانند باید گفت او چیزی فراتر از این‌ها بوده است. او علاوه بر اینکه پدر روشنگری در آمریکا به حساب می‌آید و در واقع سیاستمدار بزرگی است، یک اقتصاددان بزرگ، یک فیلسوف و نظریه پرداز، یکی از دانشمندان و فیزیکدان‌ها و یک طنزنویس بود. فرانکلین در قالب توصیه‌هایی اقتصادی به نکاتی اشاره می‌کند که بعدها ماکس وبر با بیان همان‌ها اعلام کرد که فرانکلین روح سرمایه داری را قالب جملات خود بیان کرده است هرچند این جملات معنی کاملی برای روح سرمایه داری نیست؛ اما این توصیه‌ها کدام است؟

 

12 توصیه طلایی فرانکلین برای موفقیت در کسب ثروت

فرانکلین در دوران زندگی پرفراز و نشیب خود آثار و مقالاتی را منتشر کرده است که قالب آن شبیه پند و اندرز بوده و می‌توان گفت به بیشتر موضوعات بشری در این مقالات پرداخته است. در ادامه 12 توصیه اقتصادی فرانکلین را با هم می‌خوانیم:

 

1- وقت طلا است

همه ما این جمله را در طول زندگی خود بارها شنیده‌ایم اما بنجامین فرانکلین به آن رنگ و بویی اقتصادی داده و می‌گوید: به خاطر داشته باش که وقت طلا است. کسی که می‌تواند با کار روزانه 10 شیلینگ به دست آورد، لیکن نیمی از روز را به تفریح یا به بطالبت می‌گذراند، اگرچه حتی در اوقات تفنن و فراغت شش پنس خرج کند، نباید فقط همین مبلغ را هزینه بپندارد، بلکه در حقیقت 5 شیلینگ دیگر را هم خرج کرده یا در واقع به دور انداخته است!»

 

2- اعتبار طلا است

حتما شما هم به این نکته اذعان دارید که کار اقتصادی کردن مساوی است با کسب اعتبار و کسب اعتبار برابر است با سرعت حرکت اقتصادی شما؛ فرانکلین نیز با در نظر گرفتن همین نکته می‌گوید: «به خاطر داشته باش که اعتبار طلا است. اگر کسی اجازه دهد پولش بعد از موعد مقرر در دست من باقی بماند بهره آن یا سود حاصل از عملی که می‌توانم در این مدت با آن پول انجام دهم نیز عاید من می‌شود و اگر فرد از حس اعتبار بسیاری برخوردار باشد و از آن بخوبی استفاده کند این سود به میزان زیادی بالغ می‌شود.»

 

3- پول طبیعتی زاینده و مولد دارد

به خاطر داشته باش که پول از طبیعت مولد و زاینده‌ای برخوردار است. پول پول تولید می‌کند و پول ایجاد شده به نوبه خود پول بیشتری تولید می‌کند و الی آخر. پنج شیلینگ پس از گردش به شش شیلینگ و پس از گردش مجدد به هفت شیلینگ و سه پنس تبدیل می‌شود و سپس به صد پوند بالغ خواهد گردید. هر قدر شیلنگ بیشتری موجود باشد در هر گردش مقدار بیشتری از آن تولید می‌شود و منافع سریع‌تر و سریع‌تر اضافه می‌شوند. کسی که زن بارداری را بکشد فرزندان او را تا هزار نسل نابود کرده است. آن که یک کرون پول را حرام کند همه آنچه را که می‌تواند از آن عاید شود یعنی خروارها پوند پول را نابود ساخته است.»

 

4- با خوش حسابی شریک پول بیکار رفقیت باش!

حتما این ضرب المثل را شنیده‌اید که آدم خوش حساب شریک مال مردم است؛ فرانکلین نیز با اشاره به همین ضرب المثل می‌گوید: «آن کس که به خوش حسابی و ادای به موقع دین شهره است، می‌تواند همیشه و در همه حال از پولی که دوستانش پس‌انداز کرده‌اند استفاده کند و این در مواقعی بسیار مفید است. بعد از جد و جهد در کار و صرفه‌جویی، هیچ چیز بهتر از وقت شناسی و انصاف در کسب و کار موجب ترقی یک جوان در دنیا نمی‌شود؛ بنابراین پولی راکه به وام گرفته‌ای حتی یک ساعت هم بیش از موعد مقرر نزد خود نگاه مدار، زیرا کوچک‌ترین بدگمانی رفیقت، راه دسترسی تو به پول او را برای همیشه سد می‌کند.

 

5- از لطمه زدن به اعتبار خود بپرهیز!

این اشتراکات ادبی بین ما ایرانی‌ها و فرانکلین خیلی جالب است، عین همین ضرب و المثلی که می‌گوید «کاسب باید پا شکسته کارش باشد!» را فرانکلین با ادبیاتی دیگر مطرح کرده و می‌گوید: «باید از انجام هر عمل کوچکی که به اعتبار شخص لطمه وارد می‌کند اجتناب نمود. اگر بستانکار طنین پتک تو را در ساعت 5 صبح یا 8 شب بشنود، شش ماه دیگر آسوده خاطر خواهد بود، اما اگر در ساعتی که باید به کار مشغول باشی تو را پای میز بیلیادر پیدا کند یا صدایت را در میخانه بشوند از همان فردای آن روز پولش را مطالبه خواهد کرد و آن را بی‌مقدمه حتی پیش از آنکه قدرت تأدیه آن را داشته باشی طلب می‌کند.»

 

6- نشان بده که به فکر بدهکاریت هستی

این دانشمند آمریکایی در ادامه همان نکته بالا می‌گوید: «به علاوه، این توجه نشان می‌دهد که به فکر بدهکاریت هستی؛ یعنی تو را فردی دقیق و درستکار نشان می‌دهد و این بر اعتبارت خواهد افزود.»

 

7- حساب مخارج جزئی خود را هم داشته باش

بنیامین فرانکلین که خود از بزرگان عرصه سیاسی در کشورش به شمار می‌آید و در راه تکمیل استقلال آمریکا گام‌های بزرگی برداشته است می‌گوید: «مبادا آنچه را که داری مایملک خود بدانی و متناسب با آن زندگی کنی. این خطایی است که بسیاری از مردمان صاحب اعتبار به آن دچار می‌شوند. برای اجتناب از این خطا مدتی حساب دقیق دخل و خرج خود را نگهدار. اگر زحمت نگهداشتن حساب مخارج جزئی را بر خود هموار کنی این نتیجه مطلوب را خواهی گرفت که درخواهی یافت چگونه هزینه‌های فوق العاده ناچیز و بی‌اهمیت به مبالغ عظیم سر می‌زند و متوجه خواهی شد که چه چیز را بدون زحمت زیاد می‌توانستی صرفه‌جویی کنی یا در آینده خواهی توانست صرفه جویی نمایی.»

 

8- باید به امانت داری شهره باشی

امانت داری در واقع یک اصل اخلاقی است که در کارهای اقتصادی و کسب و کار نیز فاکتوری اساسی به شمار می‌آید، گرچه در بازار این پول است که اعتبار دارد اما برخی افراد با امانت داری تبدیل به اعتبار پول‌ها و سرمایه‌ها خواهند شد که خود مولد سرمایه‌های بیشتری خواهد شد، فرانکلین نیز با توجه به همین نکته می‌گوید: «اگر به تدبیر و امانت داری مشهور باشی می‌توانی از 6 پوند، سود صد پوند را به دست آوری.»

 

9- پول را هدر نده!

این اقتصاددان بزرگ آمریکایی که منشا تحولات بزرگی در قرن 17 ایالات متحده آمریکا به شمار می‌آید می‌گوید: «آن کس که روزانه یک کروت [سکه نقره چهار پنسی انگلستان] را هدر دهد، در سال بیش از 6 پوند را هدر داده است که بهای استفاده از 100 پوند است.»

 

10- هر دقیقه شما قیمتی دارد!

فرانکلین در ادامه نکات قبلی این موضوع را خاطر نشان می‌کند که «آن کس که روزانه به اندازه ارزش یک کروت از وقتش را تلف کند، هر روز امتیاز استفاده از صد پوند را از دست داده است.»

 

11- پولت را به دریا نریز!

«آن کس که به اندازه ارزش 5 شیلینگ از وقتش را تلف کند، 5 شیلینگ از دست داده است و مثل اینست که 5 شیلینگ را به دریا انداخته باشد.»

 

12- عمرت را تلف نکن

«آن کس که 5 شیلینگ را تلف می‌کند نه فقط این مبلغ، بلکه همه عوایدی را که می‌توانست از گردش آن در تجارت به دست آید –که از سن جوانی تا پیری به مبلغ قابل ملاحظه‌ای بالغ می‌شود- از کف داده است.»

 

عبارات بالا همگی قواعد قابل قبولی است که طی چند قرن اخیر به ویژه در غرب به صورت یک سازمان عقلانی درآمده تا به توسعه سرمایه‌داری کمک کند. ماکس وبر درباره این جملات می‌گوید: «بدون شک این روح سرمایه داری است که در این عبارات به نحوی گویا از زبان فرانکلین سخن می‌گوید؛ اما هیچ کس ادعا نخواهد کرد که تمامی آنچه که می‌تواند از این روح استنباط شود در هیمن عبارات خلاصه شده باشد. کلمات فوق نه صرفا طریقه‌ای برای امرار معاش در زندگی بلکه اخلاق ویژه‌ای را موعظه می‌کنند که تخلف از قواعد آن نه تنها حماقت بلکه نوعی فراموش کردن تکلیف به شمار می‌رود و موضوع اصلی نیز همین است.»